هیچ کس به اندازه من از سرطان متنفر نیست، اما افسوس که نمی توانم برایش بگویم و برایش بگویم چرا!!!
نظرات 3 + ارسال نظر
غریب آشنا جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ب.ظ

گاهی گفتن انسان را سبک تر و راحت تر می کند.گاهی مخفی نکردن اولش دردناک و بعدش آسان و روح نوازتر خواهد بود.
شاد زی

[ بدون نام ] جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:53 ب.ظ

من فکر می کنم که صداقت همیشه هم لازم نیست.
منظورم دروغ گویی نیست.
ولی گاهی سکوت و نگفتن بهتر است از صداقتی که لزومی ندارد.
غرور صداقت به اندازه دروغ گویی می تواند به آدم ها و روابطشان صدمه بزند.
البته در این مورد خاص که دوست عزیز نوشته را نمی دانم.
صد البته که خودش تصمیم می گیرد که چه کند.

غریب آشنا جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:24 ب.ظ

و انتهای هر کدام را که ببینی چه؟
شاید نظر اولم خطاب به نویسنده بوده ولی این نظر دوم خطاب به کسی است که داشتن صداقت پایدار را غرور در صداقت می داند.
متاسفم.
ولی پنهان کردن,دروغ گفتن,صداقت دروغین داشتن,روح آسان و پاک و بی پروا داشتن معقوله های جدایی هستند که می توان با سفسطه و نه چیز دیگری آن ها را برابر قرار داد.
آن چیزی که غرور صداقت خوانده می شود برایم بی معناست.
می دانی این روزها بسیار به داستان بربادرفته می اندیشم و فکر می کنم که آن زن مهربان داستان چه روح بزرگی داشته و اصطلاحاتی چون صداقت دروغین و غرور در صداقت من را به یاد زن نقش اول داستان می اندازد.متاسفانه اسامی فیلم را به یاد ندارم ولی اهمیتی هم ندارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد