این روزها ، آمبولانس بهشت زهرا زیاد می بینم.

نعش کش

لااقل همه یک بار هم شده سوار مرسدس بنز می شوند.

زندگی خیلی خنده داره، پوچ پوچ پوچ، در عین حال زیبا و شیرین.

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شمیلا یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:25 ب.ظ http://khalvatgah-yek-ashegh.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری
من امروز آپ کردم
یک مطلبی نوشتم راجع به عشق
خوشحال می شم نظرت رو بدونم
اینکه با این چیزی که نوشتم موافقی یا مخالف
منتظرم
-----------------------------
پروانه بدور شمعی پرمی زند و با یک بال سوختن لاف وفا میزند
بنازم شمعی را که سرتا پا میسوزد و لاف وفا نمیزند

غریب آشنا جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ

نعش کشت را می بینم و اشک در چشمانم حلقه می کند.
می دانی زندگانی را ما خودمان پوچش می کنیم.

عطر خاکستری هوا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ب.ظ

هنوزم از مرگ می ترسی ؟
باور کن ترسی نداره !
به نظر سیاه و تاریک می آد... ولی باید پذیرفتش.
مثل مزه تلخ زندگی.
مثل مزه زیتون !

غریب آشنا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ق.ظ

سلام.الان در یاهو مسنجر من آنلاینی.مگر سر کار نیستی؟D:

پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستار شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://ino.blogfa.com

پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری
http://ino.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد