از دست آدمها عصبانیم
از دست آدمها خسته شده ام
از دست آدمها افسرده شده ام
از دست آدمها دیوانه شده ام
از دست بی فرهنگی آدمها، از دست بی شعوری آدمها، از دست ....
و تمام این احساسات درست بعد از هر بار رانندگی در شهر به اوج خودش می رسد و هنوز فروکش نکرده یک سفر درون شهری دیگر و ....
<موذن پر کشید>
خیلی ها دوست داشتند و هنوز هم دوست دارند که تنها با صدای اذان او روزه را افطار کنند.
روحش شاد.